کامبیز دیرباز: قهرمان جدیدی را با تکتیرانداز به ویترین سینمای ایران اضافه کردیم/ ماجرای قبرستان سربازان آمریکایی چیست؟ + فیلم
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۱۳۹۲۷
بازیگر شناخته شده سینما افتخار میکند که نقشِ شهید عبدالرسول زرین تکتیراندازِ برجسته را به او سپردهاند؛ چون به شهدا تعصب دارد و برایش همیشه قابل احترامند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها یک قهرمان واقعی روی پرده نقرهای آمده؛ قهرمانی که با خودش طراوت خاصی را به سینماها آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سینما باید در دل تاریکی، چراغ روشن کند. یعنی اگر فضا ناامیدکننده است و اگر حالمان خوب نیست، سینما میتواند در این ماجرا مؤثر باشد و امید را برگرداند. به تعبیرِ علی غفاری کارگردان "تکتیرانداز" که به نکته درستی اشاره کرد «مخاطب باید شخصیت مورد علاقهاش را روی پرده سینما بببیند نه اینکه روی پرده سینما فیلمهایی را ببیند که از این هم ناامیدتر شود.»
ویترینِ سالهای اخیر سینمای ایران نشان میدهد آنچنان که باید و شاید مسئولین فرهنگی، به کارکردِ سینما توجهی نکردهاند و همچنان جای اسطورهها و قهرمانان واقعی در سینمای ایران خالی است. حالا این روزها چقدر خوب که نام عبدالرسول زرین را به واسطه "تکتیرانداز" بیشتر میشنویم. قهرمانانی بینظیر در تاریخ ایران که سینما و تلویزیون مدتهاست از فقدانشان روی پرده نقرهای و قاب جادویی سیما رنج میبرد.
کامبیز دیرباز در لا به لای گفتوگویش با خبرنگار تسنیم بارها خدا را شکر کرد که چنین نقشی به او سپرده شد. وی میگفت: «قدرِ این نقش را میدانم؛ در بین نقشهایی که در این 20سال بازی کردهام این دومین کاراکتری بود که ما به ازای بیرونی داشت. من بارها گفتهام و باز هم میگویم به شهدا تعصب دارم و افتخار میکنم نقش یک قهرمان واقعی را بازی کردم.»
دغدغهای که او همیشه برای سینما و تلویزیون داشته و از فقدان قهرمان در آثار نمایشی رنج میبرد. او در جریان گپ و گفت با خبرنگار تسنیم به این نکته اشاره کرد که "سینمای ما به این سمت رفته که قهرمانمحوری را فراموشکرده است؛ فیلمهایمان در این چهار- پنج سال گذشته که به سینما نگاه کنید، چهار- پنج شخصیت اصلی دارند و قصه را میتوان حدس زد. یکی از علتهایی که در این چهار سال اخیر، در کارهای سعید نعمتالله بازی کردم، به خاطر این بود که "میکائیل"، "پشت بام تهران"- غیاث و "زیر پای مادر"- خلیل کبابی سلیقهام بودند. سلیقه من قهرمانمحوری در سینما و تلویزیون است که خیلی کم شده.
پیش از مشروحِ گفتوگو مقداری با شناسنامه کاریِ کامبیز دیرباز آشنا میشویم. هنرمندی که کارش را با سیاوشخوانی شروع کرد و 2 سال بعد بازیگر فیلمسینمایی "دختران انتظار" شد. سیمرغ بلورینش را به خاطر "دوئل" احمدرضا درویش گرفت؛ اما چند سال بعد کامبیز دیرباز بیشتر شناخته شد، چون مجید سوزوکی اولین فیلم سینمایی "مسعود دهنمکی" شد. اخراجیها تجربه متفاوتی از این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به مردم معرفی کرد که میتواند در موقعیت طنز هم قرار بگیرد. علیرضا بذرافشان به این نکته پیبرد و سال 1388 نقش اصلی "نابرده رنج" را به او سپرد.
دیرباز هم مثل بسیاری از بازیگران دیگر سالهای ابتدایی کارش را با "همسفر" قاسم جعفری در تلویزیون سپری کرد. در "تب سرد" ابعاد دیگری از بازیگری کامبیز دیرباز دیده شد؛ نقش منفی که در کنار شهاب حسینی و حمید گودرزی به سریالی پربیننده تبدیل شد. بازیگری که خودش را در معرض نقشهای متفاوت قرار میدهد این بار کاراکتر نادر را از کارگردانی میپذیرد که شناسنامه کاریاش یا تاریخی است و یا استراتژیک و ملی؛ 5 سال هم در سریال "در چشم باد" مسعود جعفریجوزانی بازی کرد.
البته در همان سالها "پریدخت" سامان مقدم و "نابرده رنج" علیرضا بذرافشان را هم بازی کرد. در "آقا و خانم سنگی" کار متفاوتتری عرضه کرد. در "میکائیل"، سیروس مقدم از تخصص موتورسواری و تعقیب و گریز کامبیز دیرباز استفاده کرد و نقش اصلی سریال را به او سپرد؛ پلیسی را که همیشه در صحنه بود مخاطب در این سریال دید. بعد از نقش غیاث در "پشت بام تهران" و خلیل کبابی در "زیر پای مادر"، با موقعیتی طنز در "شرایط خاص" به تلویزیون برگشت.
نقشی کوتاه در "گاندو" داشت و اجرا را هم با برنامه "دست فرمون" تجربه کرد. جلوی دوربین بهرنگ توفیقی رفت و در سریال "آقازاده" ایفای نقش کرد. با "خروج" ابراهیم حاتمیکیا به سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر آمد. دیرباز در سینما هم کارنامه خوبی دارد؛ از "دختران انتظار" رحمان رضایی، "نغمه" ابوالقاسم طالبی، "دوئل" احمدرضا درویش، "گرداب" حسن هدایت، "به نام پدر" حاتمیکیا، "مقلد شیطان" افشین صادقی گرفته تا "اخراجیها"ی مسعود دهنمکی.
او همچنین در "یک گزارش واقعی" داریوش فرهنگ، "کلبه" جواد افشار، "عیار 14" پرویز شهبازی، "انعکاس" رضا کریمی و "ساکن طبقه وسط" شهاب حسینی و "تختهگاز" محمد آهنگرانی؛ با همه اوصاف او هم مثل خیلی از بازیگران دیگر علاقه بسیاری به تئاتر دارد و در کنار نمایش شهید محمد جهانآرا که در سال 1396 روی صحنه رفت امسال در "ماربازی" سعید دشتی هم حاضر شد.
مشروح گفتوگو به قرار زیر است:
او درباره ادای احترام به شهدا که پیش از آن در فیلم "اخراجیها" به شهید مجید خدمت (مجید سوزوکی) و در فیلم "تکتیرانداز" به شهید عبدالرسول زرین داشت، توضیح داد: من افتخار کردم که این نقش را به من سپردند؛ به شهدا تعصب دارم و برایم همیشه قابل احترامند چون در همه دنیا به سربازانی که برای خاکشان جنگیدهاند سر تعظیم فرود میآورند. در واقع یکی از مهمترین قشرهایی که به آنها احترام میگذارند و برایشان محترمند همین سربازان جان برکفند. هرچه قدر هم از این نقشها به من پیشنهاد شود حاضرم با جان و دل بازیشان کنم.
دیرباز به حضورش در سریال "درچشم باد" و خاطرهای از قبرستانی در لسآنجلس اشاره کرد و گفت: وقتی برای فیلمبرداری سریال "درچشم باد" به خارج از ایران (آمریکا) رفته بودم، گذرم به قبرستان شهر لسآنجلس افتاد و با صحنهای مواجه شدم که پرسیدم اینجا کجاست؟ گفتند مزار سربازهای آمریکایی است که به جنگ رفتهاند. احترامی که در بالاترین حد احترام جامعه است حتی بالاتر از احترام به رئیسجمهورشان! ما هم اینجا این احترام را قائلیم اما در خطر فراموشی به واسطه مرور زمان قرار گرفته است.
بازیگر نقش تکتیرانداز ایرانی (شهید عبدالرسول زرین) تأکید کرد: من میدانم جنگ چیست اما با نسلی روبروییم که شناختی از جنگ ندارد؟ به هر حال ممکن است این احترام آرامآرام فراموش شود. از این دردناکتر، هنوز کسانی زندهاند که جنگ رفتهاند و ایثارگریها و بزرگمردیهایی کردهاند. یا دست ندارند و یا پا ندارند و امروز در آسایشگاههای روانی بستریاند. دارو ندارند و آنقدر درگیر مشکلات اقتصادیاند که پول ندارند داروی مُسکن بخرند.
وی خاطرنشان کرد: خیلی ناجوانمردانه است کسی که رفته سلامتی خودش را درخطر انداخته و بخشی از وجودش را در طبق اخلاص گذاشته تا وجبی از خاک این مرز و بوم کم نشود را به امان خدا رها کنیم. رزمندهای که شهید شده جایش خوب است؛ این مسائل دغدغههای من است؛ به عنوان نسلی که دهه پنجاهیام و در جنگ تنها 7، 8 سال داشتم و اینها را درک کردهام و نیاز داریم با این آثار نمایشی،این مفاهیم ارزشمند را برای مخاطبمان جا بیندازیم.
دیرباز در پاسخ به این سؤال که شهید عبدالرسول زرین به عنوان تک تیرانداز ایرانی با این فیلم سینمایی معرفی شد، قهرمانی که دغدغهاش در سینمای ایران احساس میشود و کودک و نوجوان ما به این مفاهیم نیاز دارند، افزود: ما هم دقیقاً تمام سعیمان را کردیم یک قهرمان در کنار قهرمانان دیگر که در سینمای ایران بودهاند، ثبت کنیم؛ تمام تلاشمان را به کار بستیم تا این قهرمان هم به ویترین ملی سینمای ایران اضافه شود.
گفتوگو از مجتبی برزگر
شهاب حسینی خود را به اربعینِ تلویزیون رساند/ بسته سینمایی- تلویزیونی سیمااصغری: "تک تیرانداز" در سینما خط شکنی میکند/ پاسخ به یک حاشیه در فضای مجازی+ویدیوانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: فیلم سریال رسانه ملی سینمای ایران فیلم سریال رسانه ملی سینمای ایران شهید عبدالرسول زرین کامبیز دیرباز سینمای ایران تک تیرانداز روی پرده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۱۳۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«قبرستان ممنوعه تهران» کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟ (+عکس)
«قبرستان ممنوعه تهران» یکی از قبرستانهای قدیمی و ناشناخته شهر تهران است. در این قبرستان افراد نامی و مشهور بسیاری دفن شدهاند. چهرههای علمی، سیاسی و خارجیهایی که در ایران مشغول فعالیت بودند و در دوران سکونتشان در تهران جان خود را از دست دادهاند. به گزارش همشهری آنلاین، قبرستان ممنوعه تهران، که با نام قبرستان دولاب نیز شناخته میشود، یکگورستان قدیمی مربوط به مسیحیان است. در واقع این قبرستان باغی بزرگ در اتوبان شهید محلاتی، بین خیابانهای شهید رضایی و مستفیذ است که در میان اهالی به نام قبرستان «دولاب» شناخته میشود. این گورستان محل دفن مسیحیان کشورهای فرانسه، ایتالیا، روسیه و لهستان است که در سالهای دور در ایران زندگی میکردند و در این کشور نیز از دنیا رفتهاند. تعدادی از این افراد سرباز و بخشی دیگر افراد غیرنظامی بودهاند که در بین آنها اشخاص مشهور نیز دیده میشود. افرادی که در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند، ملیتهای مختلفی دارند. ملیت هر فرد با یک پرچم بر روی قبر مشخص شده است. بر روی سنگ قبرها نیز علائمی چون صلیب یا تصویری از یک بانوی غمگین دیده میشود. افرادی که در این قبرستان آرمیدهاند، سربازان گمنام روسیه و لهستانیهایی هستند که در جنگ جهانی دوم در راه برگشت به وطن جانشان را از دست دادهاند. تعدادی از قبرها نیز مربوط به کنتهای فرانسوی، شاهزادههای گرجی و پزشکان دربار قاجار و پهلوی است. افراد مشهوری مانند «اوانس اوگانیانس» اولین کارگردان سینمای ایران و موسس اولین مدرسه بازیگری در ایران، «شاهین سرکیسیان» موسس تئاتر مدرن در ایران، «کنت دو مونت فرت» اولین رئیس پلیس ایران، «ولادیسلاو هورودکی» معمار اهل لهستان، «ولادیمیر گاردایستکی» معمار ایستگاه راهآهن تهران، «آلفرد ژان بانیست لومر» موسیقیدان نظامی فرانسوی مربوط به دوران ناصرالدینشاه قاجار که نخستین سرود ملی ایران را ساخت، «دکتر کلوکه» پزشک فرانسوی محمدشاه قاجار و «دکتر تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که از جمله اقدامات او در ایران میتوان به بهداشت عمومی و تشکیل مجلس حفظالصحه اشاره کرد. اولین قبر متعلق به پزشک مخصوص دربار این محدوده در گذشتههای دور زمین کشاورزی بود که بعدها تبدیل به قبرستان شد. اولین فردی که در این منطقه به خاک سپرده شد، دکتر «کلوکه» پزشک اختصاصی محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار بود. «کلوکه» در سال۱۸۵۵ در این خاک دفن شد. بعدها دکتر تولوزان، یکی از پزشکان فرانسوی دربار قاجار، زمینهای این منطقه را خرید و آن را به گورستان مسیحیان مقیم تهران تبدیل کرد. بخشهای مختلف این گورستان توسط سفارتهای فرانسه، ایتالیا و لهستان خریداری شد و اکنون آنها این محل را مدیریت میکنند. قبرستان دولاب بیش از ۷۵ هزار مترمربع مساحت دارد و دارای ۵ بخش مختلف است. هرکدام از این بخشها ورودی جداگانهای دارند. در میان قبرستان نیز یک خیابان وجود دارد که این ۵ بخش را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکند. سه بخش کاتولیک، ارتدوکس و ارامنه گریگوری در قسمت شرقی و دو بخش ارامنه کاتولیک و آشوریهای کلدانی در قسمت غربی قبرستان دولاب قرار دارد. بزرگترین بخش قبرستان دولاب مربوط به ارامنه است که حدود ۴۴ هزار مترمربع را در برمیگیرد. اغلب افرادی که در این بخش مدفون شدهاند، ارامنه ایرانی هستند که در بین آنها افراد نامی و سرشناسی چون شاهین سرکیسیان، آرام گارونه، اسرائیل ساهاکیان، زورا ساگینیان، مارکار قارابگیان، نیکلای لاوری و نیکوکاران درمانگاه خیریه آودیسیان دیده میشوند. قدیمیترین سنگ قبر این بخش مربوط به سال ۱۳۷۵ است. پس از آن تدفین در این قبرستان از طرف شهرداری تهران ممنوع اعلام شد. ترسناکترین بخش قبرستان مسیحیان ارتدوکس در بخش ارتدوکسهای قبرستان دولاب دفن شدهاند که از مشهورترین آنها میتوان به نیکولای مارکف معمار و آنتوان سوروگین عکاس اشاره کرد. این افراد هر دو روسی بودهاند و اصالت گرجی داشتند. در قسمت ورودی این بخش یک آرامگاه دیده میشود که با معماری گرجی و به شکل کلیسا ساخته شده است. این آرامگاه به مینادورا خوشتاریا، همسر آکاکی خوشتاریا تعلق دارد. آکاکی خوشتاریا تاجر گرجی است که امتیاز استخراج نفت شمال ایران را از دربار قاجار دریافت کرده و در این منطقه مشغول فعالیت بود. همچنین قسمت دیگری از قبرستان دولاب، که با عنوان ترسناکترین بخش شناخته میشود، مربوط به ۲۶ مهندس ایتالیایی است. مهندسین معدنی که در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ در ایران کار میکردند و همینجا جان خود را از دست دادند. قبرهای این افراد در زیرزمین و لای دیوارها قرار دارد و سنگ قبر آنها نیز به صورت ایستاده دوتادور این دیوارهای نصب شده است. در واقع برای ورود به این بخش باید از میان مردگانی ایستاده عبور کنید که کمی ترسناک است. از سوی دیگر حدود ۱۴هزار و ۲۰۰ مترمربع از قبرستان متعلق به کاتولیکهاست. در این بخش قبر افراد مشهوری چون دکتر کلوکه، دکتر جمشید اعلم و ولادیمیر گاردایستکی دیده میشود. اکنون قبرستان ممنوعه توسط سفارتخانههای مربوطه مانند روسیه، لهستان، فرانسه و شورای خلیفهگری ارامنه مدیریت میشود. یک خانواده در این قبرستان زندگی میکنند که نگهبانی از قبرستان را بر عهده دارند کانال عصر ایران در تلگرام